زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

پلیدی شرک (قرآن)





شرک يعنى شريك قائل شدن براى ذات باری تعالی. كسى كه براى خدا شریک قائل شود مشرک است. و چنين شخصى قابل آمرزش نيست.


۱ - کلمه خبیثه



کلمه شرک خبیث و پلید است.
«ومثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار»؛ (همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.

۲ - عامل پلیدی مشرکان



شرک مشرکان، عامل پلیدی آنان بود.
«یـایها الذین ءامنوا انما المشرکون نجس...»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مشرکان ناپاکند؛ پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر می‌ترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بی‌نیاز می‌سازد؛ (و از راه دیگر جبران می‌کند؛) خداوند دانا و حکیم است.

۲.۱ - تحقیق در کلمه نجس


آیا این آیه دلیل بر نجس بودن مشرکان به همان مفهوم فقهى است یا نه ؟ در میان فقهاء و مفسران گفتگو است ، و براى تحقیق معنى آیه لازم است روى کلمه ((نجس )) قبلا بررسى شود.
((نجس )) بر وزن (هوس ) معنى مصدرى دارد، و به عنوان تاءکید و مبالغه به معنى وصفى نیز به کار مى رود.
((راغب )) در کتاب ((مفردات )) درباره معنى این کلمه مى گوید: ((نجاست و نجس )) به معنى هر گونه پلیدى است و آن بر دو گونه است ، یک نوع پلیدى حسى ، و دیگرى پلیدى باطنى است .
و (( طبرسی )) در (( مجمع البیان )) مى گوید: به هر چیزى که طبع انسان ازآن متنفر است ((نجس )) گفته مى شود.
به همین دلیل این واژه در موارد زیادى به کار مى رود که مفهوم آن یعنى نجاست و آلودگى ظاهرى وجود ندارد، مثلا دردهائى را که دیر درمان مى پذیرد، عرب نجس مى گوید، اشخاص پست و شرور با این کلمه توصیف مى شوند، پیرى و فرسودگى بدن را نیز نجس مى نامند.
و از اینجا روشن مى شود که با توجه به آیه فوق به تنهائى نمى توان قضاوت کرد که اطلاق کلمه ((نجس )) بر مشرکان به این خاطر است که جسم آنها آلوده است ، همانند آلوده بودن خون و بول و شراب و یا اینکه به خاطر عقیده بت پرستى یک نوع آلودگى درونى دارند. و به این ترتیب براى اثبات نجاست کفار به این آیه نمیتوان استدلال کرد، بلکه باید دلائل دیگرى را جستجو کنیم .
سپس در پاسخ افراد کوته بینى که اظهار مى داشتند اگر پاى مشرکان از مسجد الحرام قطع شود، کسب و کار و تجارت ما از رونق مى افتد، و فقیر و بیچاره خواهیم شد، مى گوید: ((و اگر از فقر و احتیاج مى ترسید، به زودى خداوند اگر بخواهد از فضلش شما را بى نیاز مى سازد)) (و ان خفتم عیلة فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء)
همانگونه که به عالى ترین وجهى بى نیاز ساخت ، و با گسترش اسلام در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سیل زائران خانه خدا به سوى مکه به حرکت در آمد، و این موضوع تا به امروز ادامه دارد، و مکه که از نظر جغرافیائى در مناسبترین شرایط قرار دارد، و در میان یک مشت کوههاى خشک و سنگلاخهاى بى آب و علف است ، به صورت یک شهر بسیار آباد و یک کانون مهم داد و ستد و تجارت درآمده است .
و در پایان آیه اضافه مى کند: ((خداوند علیم و حکیم است )) (ان الله علیم حکیم ).و هر دستورى مى دهد بر طبق حکمت است و از نتایج آینده آن کاملا آگاهو با خبر مى‌باشد.

۲.۲ - معناى إِنَّمَا الْمُشرِکُونَ نجَسٌ


در مجمع البیان در تفسیر این آیه گفته است : هر چیز پلیدى را که طبع انسان از آن تنفر داشته باشد (( نجس )) گویند، مثلا گفته مى شود: مردى نجس و یا زنى نجس و یا قومى نجس ؛ چون این کلمه مصدر است . و وقتى این کلمه با کلمه (( رجس )) استعمال شود، نون آن مکسور و گفته مى شود: (( رجس نجس )) . و کلمه (( عیله )) به معناى فقر و تنگدستى است ، و عال ، یعیل به معناى (( فقیر شده )) است .
و نهى از ورود مشرکین به مسجد الحرام بحسب فهم عرفى امر به مؤ منین است ، به اینکه نگذارند مشرکین داخل مسجد شوند. و از اینکه حکم مورد آیه تعلیل شده به اینکه چون مشرکین نجسند، معلوم مى شود که یک نوع پلیدى براى مشرکین و نوعى طهارت و نزاهت براى مسجد الحرام اعتبار کرده ، و این اعتبار هر چه باشد غیر از مساله اجتناب از ملاقات کفار است با رطوبت .
و مقصود از (( عامهم هذا - امسالشان )) سال نهم از هجرت یعنى سالى است که علی بن ابیطالب (علیه السلام ) سوره برائت را به مکه برد، و براى مشرکین خواند، و اعلام کرد که دیگر حق ندارند با بدن عریان طواف کنند، و دیگر هیچ مشرکى حق طواف و زیارت را ندارد.
و جمله (( و ان خفتم عیله )) معنایش این است که : اگر از اجراى این حکم ترسیدید که بازارتان کساد و تجارتتان راکد شود و دچار فقر گردید، نترسید که خداوند بزودى شما را از فضل خود بى نیاز مى سازد، و از آن فقرى که مى ترسید ایمن مى فرماید.و این وعده حسنى که خداى تعالى براى دلخوش کردن سکنه مکه و آن کسانى که در موسم حج در مکه تجارت داشتند داده ، اختصاص به مردم آنروز ندارد، بلکه مسلمانان عصر حاضر را نیز شامل مى شود، ایشان را نیز بشارت مى دهد به اینکه ، در برابر انجام دستورات دین ، از هر چه بترسند خداوند از آن خطر ایمنشان مى فرماید، و مطمئنا بدانند که کلمه اسلام اگر عمل شود همیشه تفوق دارد، و آوازه اش در هر جا رو به انتشار است ، همچنانکه شرک رو به انقراض است . و بعد از اعلام برائت بیش از چهار ماه مهلتى براى مشرکین نماند، و بعد از انقضاء این مدت عموم مشرکین مگر عده معدودى همه به دین اسلام درآمدند، و آن عده هم از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) در مسجد الحرام پیمانى گرفتند، و آن جناب براى مدتى مقرر مهلتشان داد، پس در حقیقت بعد از اعلام برائت تمامى مشرکین در معرض قبول اسلام واقع شدند.

۳ - پانویس


 
۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۶.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۳۵.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۷۴.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۲۸.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۴۸.    
۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۹، ص۳۰۳.    


۴ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۳۰، برگرفته از مقاله «پلیدی شرک».    


رده‌های این صفحه : پلیدی | شرک | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.